vid-20140806-wa0030.mp4
شما را به دیدن این کلیپ زیبا دعوت می نمایم!!!
شما را به دیدن این کلیپ زیبا دعوت می نمایم!!!
vid-20150227-wa0000.mp4←این کلیپ زیبا تقدیم به همه ی منتظران
«سال1395
اقتصاد مقاومتی اقدام،عمل
گرامی باد»
به نظر شما علت پیروزی اصلاح طلبان
در انتخابات مجلسین تهران چه بوده است
لطفا نظرات خود را بیان نمایید؟
وظايف نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
نمايندگان مجلس و به طور كلي مجلس شوراي اسلامي دو وظيفه اصلي دارند:
الف - قانونگذاري: براساس اصل هفتاد و يكم قانون اساسي مجلس شوراي اسلامي صلاحيت عام قانونگذاري را دارا مي باشد: «مجلس شوراي اسلامي در عموم مسايل در حدود مقرر در قانون اساسي مي تواند قانون وضع كند». بر اين اساس:
يكم: پيشنهاد و پيش نويس قوانين تحت دو عنوان لايحه و يا طرح به مجلس وارد مي شود:
«لايحه» مصوبه اي است كه از طرف دولت پس از گذراندن مراحل قانوني براي تصويب به صورت قانون به مجلس ارائه مي شود كه ممكن است چند منشأ داشته باشد: 1. دولت، 2. رئيس قوه قضائيه، 3. شوراي عالي استان ها.
«طرح» پيشنهادي است كه توسط حداقل پانزده نفر از نمايندگان مجلس يا شوراي عالي استان ها به مجلس ارائه مي گردد. لوايح و طرح ها براساس درجه اهميت شان به عادي، يك فوريتي، دو فوريتي و سه فوريتي، تقسيم مي شوند.
دوم: قوانيني كه جنبه تصويبي دارند نظير:
1. قانون بودجه (اصل 52 قانون اساسي)
2. عهدنامه ها و قراردادهاي بين المللي (اصل 77 قانون اساسي)
3. تغيير خطوط مرزي (طبق اصل 78 قانون اساسي)
4. محدوديت هاي ضروري كشور در شرايط اضطراري نظير جنگ و… (اصل 79 قانون اساسي)
5. اخذ وام و كمك مالي (اصل 80 قانون اساسي)
. 6. استخدام كارشناسان خارجي (اصل 82 قانون اساسي)
7. انتقال بناها و اموال دولتي (اصل 83 قانون اساسي).
سوم: تفسير قانون عادي:
براساس اصل 73 قانون اساسي: «شرح و تفسير قوانين عادي در صلاحيت مجلس شوراي اسلامي است…».
چهارم:
دامنه اختيارات مجلس در امر قانونگذاري به ضرورت تطبيق مصوبات مجلس شوراي اسلامي با احكام شرع و قانون اساسي تأكيد شده است (اصل چهارم و هفتاد و دوم قانون اساسي).
ب - نظارت مجلس: مجلس شوراي اسلامي علاوه بر وظيفه قانون گذاري، مسؤوليت هاي نظارتي نيز بر عهده دارد:
1. نظارت (دخالت) مجلس در تشكيل دولت:
وزرا پس از انتخاب توسط رئيس جمهور، براي گرفتن رأي اعتماد به مجلس معرفي مي شوند (اصل 133 قانون اساسي) و مجلس بايد نظر خود را مبني بر اعتماد يا عدم اعتماد به فرد فرد آنها اعلام كند (اصل 87 قانون اساسي).
2. نظارت عام نمايندگان:
يكم - تذكر: تذكر شفاهي: هر يك از نمايندگان مي تواند در نطق بيش از دستور خود هرگونه كوتاهي مجريان در اجراي قوانين را به طور شفاهي تذكر دهد. تذكر كتبي: در صورت نقض قانون يا سوء جريان امور در دستگاه هاي اجرايي، نمايندگان مجلس مي توانند از طريق رئيس مجلس به وزير مسؤول يا رئيس جمهور به طور كتبي تذكر دهند.
دوم - سؤال: براساس اصل 88 قانون اساسي: «در هر مورد كه حداقل يك چهارم كل نمايندگان مجلس شوراي اسلامي از رئيس جمهور و يا هر يك از نمايندگان از وزير مسؤول درباره يكي از وظايف آنان سؤال كنند، رئيس جمهور يا وزير موظف است در مجلس حاضر شده و به سؤال جواب دهد». طبق اصول 137 و 122 قانون اساسي وزراء و رئيس جمهور در مقابل مجلس مسؤول هستند از اين رو نمايندگان مجلس مي توانند آنان را مورد سؤال قرار دهند.
سوم - استيضاح رئيس جمهور، وزراء و هيئت وزيران: (براساس اصل 89 قانون اساسي)
3. نظارت بر امور مختلف كشور:
يكم - تحقيق و تفحص: طبق اصل 76 قانون اساسي «مجلس شوراي اسلامي حق تحقيق و تفحص در تمام امور كشور را دارد». بر اين اساس موضوع تحقيق و تفحص عام است و شامل كليه بخش هاي كشور علاوه بر وزارتخانه ها و دولت مي گردد.
دوم - اصل نود قانون اساسي: براساس اين اصل «هر كسي شكايتي از طرز كار مجلس يا قوه مجريه يا قوه قضائيه داشته باشد مي تواند شكايت خود را كتبا به مجلس شوراي اسلامي عرضه كند. مجلس موظف است به اين شكايت رسيدگي كند و پاسخ كافي بدهد و در مواردي كه شكايت به قوه مجريه و يا قوه قضائيه مربوط است رسيدگي و پاسخ كافي را از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتيجه را اعلام نمايد و در مواردي كه مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند».
4. نظارت اطلاعي:
يكم - صلح دعاوي: طبق اصل 139 قانون اساسي: «صلح دعاوي راجع به اموال عمومي ودولتي يا ارجاع آن به داوري در هر مورد، موكول به تصويب هيأت وزيران است و بايد به اطلاع مجلس برسد».
دوم - اطلاع از رسيدگي به اتهام برخي از مجريان: براساس اصل 140 قانون اساسي: «رسيدگي به اتهام رئيس جمهور و معاونان او و وزيران در مورد جرايم عادي با اطلاع مجلس شوراي اسلامي و در دادگاه هاي عمومي دادگستري انجام مي شود».
سوم - ارسال تصويب نامه ها و آيين نامه هاي دولت براي رئيس مجلس: به موجب اصل 138 قانون اساسي: «… تصويب نامه ها و آيين نامه هاي دولت و مصوبات كميسيون هاي مذكور در اين اصل، ضمن ابلاغ براي اجراء به اطلاع رئيس مجلس شوراي اسلامي مي رسد تا در صورتي كه آنها را برخلاف قوانين بايد با ذكر دليل براي تجديد نظر به هيأت وزيران بفرستد.
5. نظارت مالي:
يكم - تصويب بودجه سالانه (اصل 52 قانون اساسي)
دوم - ديوان محاسبات كشور مستقيما زير نظر مجلس شوراي اسلامي مي باشد و.. (اصل 54 و 55 قانون اساسي).
چرایی علل صلح امام حسن علیه السلام و تطبیق آن برای شرایط امروز
عوامل صلح امام حسن عبارتند از:
1- نبود سپاه منسجم
2- حفظ جان شيعه
3- جلوگيري از خطر دشمن خارجي
اين دلايل، مستقل و در عرض يکديگر نبودند که ؛ بلکه اينها در طول يکديگر قرار داشتند و با هم مرتبط بودند.
مهمترين عاملي که به نوعي ريشه بقيه دلايل ميتواند باشد، نبود سپاه منسجم و ياراني وفادار و با معرفت بوده است.
به عبارتي، نبود سپاه منسجم و وفادار زمينه را براي شکست امام و کشتار شيعيان فراهم ميکرد؛ از طرفي دشمن خارجي هم که در صدد انتقام از مسلمين بود، از اين اوضاع به نفع خودش و نابودي مسلمين استفاده ميکرد و خدا ميداند که چه اتفاقي ميافتاد.
نبود سپاه هماهنگ
ملاحظه سپاه حضرت، از اين جهت که از چه کساني تشکيل شده بود، نشان ميدهد که چرا سپاه منسجم نبود. سپاه حضرت متشکل از اين گروهها بود:
1- شيعيان و طرفداران اميرمؤمنان عليهالسلام
2- خوارج که از هر وسيلهاى براى جنگ با معاويه استفاده مى کردند. [شرکت آنها در صفوف سپاهيان امام به خاطر دشمنى با معاويه بود، نه دوستى با امام حسن عليهالسلام]
3- افراد سودجو و دنياپرست که به طمع منافع مادى در سپاه امام داخل شده بودند.
4- افراد دودل و شکاک که شخصيت بزرگي مثل امام حسن عليهالسلام در نظر آنان چندان بر معاويه ترجيح نداشت.
5- و بالأخره گروهى که نه به خاطر دين، بلکه از روى تعصب عشيرگى و صرفاً به پيروى از رئيس قبيله خود، براى جنگ حاضر شده بودند. سيره پيشوايان/مهدي پيشوايي/ص103/به نقل از الارشاد/مفيد و الفصول المهمه في معرفه الائمه/ابن صباغ مالکي
حفظ جان شيعه
اگر من با معاويه مصالحه نميکردم احدى از شيعيان ما بر روى زمين نبود؛ مگر اينکه کشته ميشد! بحار الأنوار/علامه مجلسي/دار احياء تراث عربي / ج44/ ص1
خطر دشمن خارجي
از نظر سياست خارجى آن روز، جنگ داخلى مسلمانان به سود جهان اسلام نبود؛ زيرا امپراتورى روم شرقى که ضربههاى سختى از اسلام خورده بود، همواره مترصد فرصت مناسبى بود تا ضربه موثر و تلافى جويانهاى بر پيکر اسلام وارد کند و خود را از نفوذ اسلام آسوده سازد.
آيا در چنين شرائطى، شخصى مثل امام حسن عليهالسلام که رسالت حفظ اساس اسلامى را به عهده داشت، جز اين راهى داشت که با قبول صلح، اين خطر بزرگ را از جهان اسلام دفع کند، ولو آنکه به قيمت فشار روحى و سرزنشهاى دوستان کوته بين تمام شود؟
و البته عده ای سعی داشتند با تطبیق شرایط امروزایران اسلامی با شرایط امام حسن سعی در توجیه صلح و در ادامه رابطه بین ایران و آمریکا داشته باشندکه در این رابطه نکاتی قابل توجه است.
نکته اول این است که صلح امام حسن علیه السلام را باید در گفتمان مقاومت دید. صلح حسنی نرمش قهرمانانه ای برای شکل گیری یک نهضت ضد استکباری بود. انعطاف جبهه حق برای خیز مجدد علیه جبهه باطل توجیه دارد. این تعریف از صلح با پذیرفتن جنایتکاری همچون آمریکا به عنوان کدخدا وقرار دادن آندر راس هرم نظم نوین جهانی نه نرمش قهرمانانه بلکه پذیرفتن ذلت دانست.
نکته دوم اهل تاریخ، سه دلیل عمده برای صلح امام حسن علیه السلام برشمردند. یکم قدرت دشمن. دوم قلت نیروی داخلی و تشتت بین خودی ها و سوم نیز خیانت اطرافیان.
و حال کدامیک از این سه مولفه امروز حاکم است که باید صلح حسنی تکرار شود. آیا طرف غربی را قدرت مطلق و برتر در مقابل جمهوری اسلامی پنداشتیم؟ خود آمریکایی ها چنین باوری ندارند. دوم نیز تشتت بین مردم و تصور عدم همراهی امت اسلامی برای مقاومت مقابل زیاده خواهی هاست. که مردم ما اهل مقاومت و ایستادگی هستند؛ ممکن است با تعریف یک جریان سیاسی از مقاومت مخالف باشند اما هویت تاریخی و دینی این مردم گواه است که در بزنگاه ها، غیرت و عزت و غرور خود را فدای نان ومعیشت نکردند.
سوم نیز خیانت اطرافیان امام حسن علیه السلام بود که این مولفه نیز مصداقی برای امروز ندارد و حداقل مردم ما چنین باوری از مسئولین خود نداشته و ندارند. مردم تیم مذاکره کننده را با غیرت و امین و شجاع و متدین می شناسند و دولت محترم را هم خائن نمی دانند.
وچرا مذاکره با آمریکا نفعی ندارد؟
تقابل آمریکا با ایران (و البته سایر کشورهای جهان)، تقابلی فرهنگی ـ تمدنی است . به چالش کشیدن هویت مذهبی و اخلاقی جامعه ایران و نفوذ فرهنگ سکولار و آمریکایی در کشور (نفوذ فرهنگی) دیگر نگرانی ایرانیان از خطر سازش و مصالحه با آمریکاست.
“مذاکره با آمریکا نفعی ندارد"، این شاید مهم ترین جمله رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر ایشان با فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران بود.
و اما پیش فرض های اشتباه که حامیان مذاکره ایران با امریکامرتکب شدند آنکه مبنای دفاع از مذاکره و رابطه با امریکا، بر دو پیش فرض القایی بنا نهاده شده است. دو پیش فرضی که رهبر انقلاب، بارها و بارها و به خصوص در بیانات اخیر خود بر آن دست گذاشتند و بدان پاسخ دادند. به طوری که می توان گفت، کلیدی ترین بخش بیانات رهبر انقلاب بر همین موضوع، یعنی تبیین بیهودگی ذاتی مذاکره با امریکا و منفعت نداشتن این مذاکره اختصاص داشت.
1-پیش فرض اول: مذاکره کلید حل مشکلات داخلی ایران
نخستین پیش فرض چنین بحثی ، بر مبنای این تصور عامیانه قرار دارد که مذاکره و رابطه با امریکا، حل المسائل و یا همان “کلید” رفع مشکلات کشور به ویژه مشکلات اقتصادی و معیشتی است. نگاهی به برخی از ضررهای متعددی که رهبر انقلاب بدان اشاره کردند، بهتر می تواند منطق اشتباه و معیوب مدافعان مذاکره را نشان دهد.
شکستن غرور ملی ایرانیان، القای ناکارایی گفتمان مقاومت در بین ملتهای امیدوار به ایران و احیای هژمونی امریکا بعنوان تنها ابرقدرت دنیا
مذاکره و رابطه دلیلی بر عقب نشینی ایران و موفقیت سیاست های تهاجمی امریکا علیه ایران و همچنین تثبیت ابرقدرتی آمریکا و نظام تک قطبی
مذاکره یعنی نفوذکه در ابعاد مختلف سیاسی،فرهنگی،اقتصادی و امنیتی روی خواهد گرفت
2-پیش فرض دوم: مذاکره با آمریکا، هم تراز مذاکره با دیگر کشورها
پیش فرض دیگر حاملان پروژه مذاکره، آن است که مذاکره و در نتیجه رابطه با ایالات متحده آمریکا، تفاوت و تباینی با مذاکره با دیگر کشورها به خصوص قدرت های بزرگ جهانی ندارد و اگر آمریکا ماهیتی استکباری دارد، بریتانیا، روسیه، فرانسه و حتی چین نیز در مقاطعی علیه منافع ملی ایران، عمل کرده اند و حتی در حال حاضر نیز با دخالت های نظامی، سیاسی و فرهنگی، نقش فعالی علیه سیاست های جمهوری اسلامی در منطقه و جهان دارند.
اماخصومت آمریکا با ایران و نیز جمهوری اسلامی دارای ماهیتی ذاتی و چندوجهی است.
اول آنکه، اختلاف ارزش ها و ایدئولوژی دو نظام، عامل تشدیدکننده تنش و دشمنی ایالات متحده با جمهوری اسلامی است.
نگاهی به آرا و افکار حضرت امام (ره) نشان می دهد که از دیدگاه ایشان، دولت استکباری امریکا مصداقی روشن از ترکیب سه گانه قوای جاهله هستند. اشاره امام (ره) به شیطان اکبر بودن آمریکا (غلبه قوه شیطنت)، سلطه جویی و استعمارگری امریکا (غلبه قوه غضبیه) و اباحی گری و اشاعه فحشا در جهان به سردمداری این دولت (غلبه قوه شهویه) در جای جای کلام ایشان، مویدی بر چنین برداشتی از دیدگاه سیاسی ایشان است.
3-پیش فرض سوم: دشمنی ایران با آمریکا، نه بالعکس
افرادی سعی در القا این موضوع دارند که بگویند علت این همه خصومت، “دشمنی ایران با آمریکا"ست. در این گزاره، ریشه دشمنی و خصومت دو کشور، یعنی اقدامات عداوت جویانه و کینه توزانه آمریکا از کودتای 28 مرداد تا اکنون به طور عامدانه نادیده گرفته می شود که البته با مراجعه به تاریخ نه چندان دور و محاسبات سر انگشتی موردهای بسیار متعددی از این خیانت ها و دشمنی ها و کینه های تمام ناشدنی خواهیم یافت والبته جای تعجب است چرا بعضی ها نمی خواهند ببینند؟!!!
بر همین اساس است که رهبر انقلاب در جایگاه تعیین کنندهی سیاستهای اصلی نظام، در صورت وجود فایده ای برای این رابطه، به صراحت، اعلام کرده اند حتی خود پیشاهنگ برقراری رابطه خواهند شد: «آن روزى که رابطه با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.» بیانات رهبر انقلاب در حرم رضوی»، 1/1/88
و در پایان می توان به این جمع بندی رسید که صلح اما حسن علیه السلام و مقایسه ی آن با شرایط فعلی قیاس کاملا اشتباهی است که همه ی ما باید بدان بصیرت داشته باشیم. منبع:نشریه بصیرت ظهور
اقدامات یهود علیه پیامبرصلی الله علیه وآله
تاریخ به خوبی نشانگر این مطلب است که یهودیان،همان اسراییل امروز، ریشه اصلی تروریسم ،همیشه به دنبال سلطه و منافع خود بوده اند به طوری که پیامبر زمان خود، حضرت عیسی (ع) را به پیامبر مفقود الاثر تاریخ تبدیل کرده و در طرفداران وی نفوذکردند و چون در همین زمان در کتاب تورات، با اوصاف پیامبر آخر الزمان ودین او و هدفش اطلاعات کاملی داشتند، اینک به دنبال برنامه وراهی برای مقابله با آخرین تهدید علیه خود گشتند.
به طور کلی برنامه این گروه منفعت طلب تاریخ را می توان در 4مرحله طراحی شده عنوان کرد:
1-از بین بردن اطلاعات مبنی بر ظهور پیامبر آخر الزمان ؛
حتی با وجود این که ،کتاب تورات به وضوح و کامل ،ویژگی جسمی و چهره پیامبر آخرالزمان را معرفی کرده بود اما یهودیان آن را تحریف کردند ،ولی این کارشان هم نتوانست مانع معرفی و شناخت پیامبر (ص) شود ،چرا که به طور کلی همه مردم از اوصاف ایشان اطلاع داشتند و چیزی نبود که فقط با از بین بردن کتاب ،مانع آن شد.
2_ تهدید و تطمیع و نقشه قتل ایشان؛
از دیگر اقدامات این سازمان، ترور شخصیتی پیامبر(ص) و فقیر و حقیر جلوه دادن ایشان و تهدید و مسخره کردن حضرت خدیجه (س)به هنگام ازدواج با پیامبر (ص) میتوان نام برد که تاریخ به صراحت آن را بیان می دارد.
3_ ایجاد موانع جهت جلوگیری از رسیدن به قدس،محور اصلی فعالیت یهود؛
از آنجا که قدس مهم ترین مرکز جهت رفت و آمد کاروانیان از تمام سرزمینها بود ،میتوانست بهترین مکان برای اشاعه ای حکومت و فرهنگ اسلامی باشد که یهود به شدت با آن مخالفت می کرد و از آنجا برای اعلام مخالفت ها و تفرقه افکنی ها استفاده می نمود.
4_نفوذ در حکومت اسلامی و تهدید و تطمیع طرف داران آن؛
از دیگر اقدامات این سازمان تروریستی به ایجاد نفاق و اختلاف میان اقشار مسلمین میتوان نام برد که این اختلاف افکنی تا امروز به وضوح در همه جا به خصوص در سالهای اخیر در کشورمان مشاهده می شود.
اما دشمنی اصلی و صریح یهود با پیامبر،با ورود پیامبر به مدینه آغاز شد.هر چند در ابتدای اسلام و تغییر نظام قبیله ای به حکومت اسلامی ،میان پیامبر و یهودیان، طی عهد نامه ای ، به حقوق آنها احترام گذاشته شده بود اما به مرور زمان که یهودیان وجود نظام اسلامی را در مدینه معارض با منافع خود دیدند ،بنابراین همکاری با مشرکان و منافقان را آغاز کردند.این سازمان بعد از آنکه نتوانست مانع از ولادت و رسالت پیامبر(ص) شود،شروع به ترور شخصیتی پیامبر(ص)و تهاجم روانی ایشان وبیان مطالبی از قبیل؛بی سواد بودن پیامبر(ص)،بی ارزش جلوه دادن بعثت ایشان،مسخره کردن حضرت خدیجه(س)و ازدواج با پیامبر(ص)،ترسیدن و تردید داشتن نسبت به جبرییل ، نوشتن قرآن توسط پیامبر به صورت تقلبی و از روی کتابهای یهود و …نمود.
انسان عاقل با اندک تامل متوجه خواهد شد که سازمان یهود ،همان غده سرطانی که حضرت امام آن را شیطان بزرگ معرفی نمودند ،همان تروریسم زمان پیامبر(ص) است که برای رسیدن به اهداف سلطه طلبانه خود حاضر شد،منجی آخرالزمان را فدای دنیا طلبی خود کند.برای چنین شیطان بزرگی کشتن زنان و کودکان،رنگ آمیزی نقاشی صفحه تاریخی است که آن را از قبل از ولادت پیامبر(ص)،طراحی کرد. منبع :نشریه بصیرت ظهور
ایران در سوریه ؟!!!
این سوالی است که شاید خیلی ها در ذهن داشته باشند که باید اینگونه پاسخ داد با توجه به روابط تهران با دمشق در طول تاریخ بر اساس منافع استراتژیک مشترک، از سویی خنثی کردن قدرت ایالات متحده و اسرائیل در خاورمیانه و از سوی دیگر ایجاد موازنه در برابر دولتهای معاند عرب، به هم تکیه دارند.
سوریه مزایای استراتژیک برای ایران دارد از جمله: دروازه استراتژیک به سوی جهان عرب، سدی در برابر قدرت آمریکا و اسرائیل و شاید مهمتر از همه یک پل ارتباطی مهم برای دسترسی به حزبالله لبنان است.. مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای معتقد است رژیم سوریه بخش مهمی از «محور مقاومت در برابر اسرائیل و خط مقدم مبارزه ایران با آمریکاست.»
جنگ بین ایران و عراق همکاریهای بین ایران و سوریه را محکمتر کرد. سوریه، ایران را در جریان جنگ با عراق حمایت کرد و برای بهرهگیری بهتر از اتفاق میان ایران و حزبالله لبنان، سوریه تلاش کرد اتحاد نزدیکی با ایران برقرار کند. از سویی ایران و حزبالله از منافع سوریه در مقابل تهدیدات خارجی دفاع میکنند. حمله آمریکا به عراق در سال 2003 برای رژیم سوریه به مثابه یک تهدید بود. این رژیم تصور میکرد که هدف احتمالی بعدی آمریکا، تغییر رژیم در این کشور است. دمشق ، جنگ حزبالله لبنان و اسرائیل را در سال 2006 یک پیروزی برای خود نیز تلقی میکرد. چون برای اولین بار یک نیروی مسلح عرب توانست در برابر حملات اسرائیل مقاومت کرده و به رغم متحمل شدن تلفات سنگین، آنها را عقب براند. حزبالله کاملاً به سلاحهای ایران و تاکتیکهای نظامی ایران متکی بود.
رابطه امنیتی و نظامی سوریه با ایران پس از این جنگ افزایش پیدا کرد. و ایران، به عنوان قدرتمندترین و مهمترین حامی حزبالله، حمایت خود را از طریق آموزش نیروهای کلیدی امنیتی و نظامی و کمک به افزایش ظرفیتهای نظامی این کشور افزایش داد.
بسیاری از سلاحهایی که از تهران به سوی حزبالله روانه میشوند از خاک سوریه میگذرند . از بین رفتن مسیر سوریه به لبنان میتواند مانع از تجهیز دوباره حزبالله توسط ایران در جنگهای آتی با اسرائیل شود. چنین سناریویی میتواند اسرائیل را بیش از قبل بر آن دارد که نه تنها به حزب الله بلکه به تجهیزات هستهای ایران حمله کند. وجود هزاران موشک حزبالله که بعضی از آنها میتواند تلآویو و دیگر شهرهای مهم اسرائیل را هدف بگیرد، به منزله بهانهای برای انجام اقدام بازدارنده توسط اسرائیل است.
الته تلاویو در حال حاضر یک گام در پیشبرد فضای جنگ در منطقه پیش افتاده است. اگر تا دیروز اسرائیل دائما بهانه پرونده هسته ای ایران را برای آغاز یک جنگ می آورد، امروزه بهانه تازه ای برای جنگ افروزی در خاورمیانه به دست آورده است، بهانه ای که می تواند غرب را به انجام یک عملیات نظامی تمام عیار در منطقه تحریک کند. اسم این پرونده جدید “سلاح شیمیایی سوریه” است، که دیگر برای همگان روشن شده که تلاویو تلاش بسیاری را برای تحریک رسانه ها با هدف تحریک جامعه غربی، در راس آنها ایالات متحده، آغاز کرده با این شایعه که سوریه از خط قرمز گذشته است و به این ترتیب دمشق می تواند از سلاح های شیمیایی علیه آن نیز استفاده کند.
ایتی بارون، فرمانده واحد مطالعات در شاخه امنیت نظامی اسرائیل : هدف اصلی سوریه نیست، ایران است. ما اگر بتوانیم در برابر خط قرمز استفاده از سلاح شیمایی در سوریه با جدیت تعامل کنیم آن گاه بر سر خط قرمزی که بر سر پرونده هستهای ایران گفته شده نیز میتوانیم با جدیت برخورد کنیم.
بنابراین می توان گفت که اسرائیل با پیگیری این سیاست چند مجهولی به دنبال منافع متعددی در منطقه است. اگر اسرائیل خود چراغ سبز بگیرد که به طور نظامی وارد سوریه شود و به جنگ با سوریه برخیزد، گمان می کند که می تواند برنده این جنگ باشد. اما اگر نتواند این چراغ سبز را بگیرد طبیعتا واشنگتن را وادار خواهد کرد که برای راضی نگه داشتنش سلاح و کمک های نظامی بیشتری دریافت کند و تحریم های بیشتری را متوجه تهران کند و در پرونده فلسطینی نیز شروطش برای حل این پرونده را بپذیرد. همه این ها در حالی است که همچنان نمی خواهد به کسی تضمین دهد که دست از گزینه نظامی بر می دارد بلکه تنها خواهد گفت که در بهترین حالت آن را به تعویق خواهد انداخت.
جمهوری اسلامی ایران در درگیریهای فعلی سوریه نقشی حیاتی ایفا میکند. ایران حتی پیشتر از روسیه، بزرگترین حامی رژیم سوریه محسوب میشود والبته مقامات روسیه، ایران و شیعیان را سردمدار موج اسلامی در خاورمیانه می دانند. علاوه بر این، روسیه با چالش هایی از سوی مسلمانان سنی در خود روسیه و در کشورهای مسلمان همجوار روبرو است. این کشور همچنین از حضور اسرائیل به عنوان متحد غرب و رژیمی که از قدرت هسته ای برخوردار است، در نزدیکی خود ناخشنود است. از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که اسرائیل به رقیب سلطه روسیه بر بازار گاز طبیعی اروپا تبدیل شود.بنابراین سعی خود را برای مبارزه با دشمنان سوریه به عنوان موازنه قدرت انجام می دهد.
بنابراین حضور ایران در سوریه به عنوان خط مقدم مقابله با آمریکا وبه دنبال آن بالا بردن امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می باشد.
منبع: نشریه بصیرت ظهور
در سوگ نبی ،جهان سیه می پوشد در سینه،دل از داغ حسن می جوشد
از ماتم هشتمین امام معصوم هرشیعه زدرد ،جام غم می نوشد
دشمن شناسی و دشمن ستیزی در زیارت عاشورا
زیارت عاشورا، بهعنوان راهبرد شیعه در برخورد با دوستان و دشمنان اهل بیت(ع)، ویژگی خاص به خود را داردکه همان بحث “تولی و تبری” است. آنچه که ما در زیارت عاشورا بسیار ملاحظه می کنیم “لعن” نسبت به گروهی و “سلام” نسبت به گروهی دیگر است.البته تعداد لعن ها در این زیارت نسبت به سلام ها بیشتر است که این هم جای تامل دارد. که بدان اشاره می کنیم.
در زیارت عاشورا می خوانیم“فلعن الله امه اسست اساس ظلم و الجور”یعنی همان اصول و قوانینی که مقدمات “اول ظالم ظلم “را به وجود آورد،هرچند که ممکن است به ظاهر منطقی جلوه نماید اما ریشه ی اعتقادات و باورهای مردم نسبت به اهل بیت رامی سوازند تا اولین ظلم به اهل بیت در سقیفه رقم زند،حق ولایت به یغما رود و دختر رسول خدا سیلی بخورد. اگر کسی بگوید شهادت اباعبد الله الحسین(علیسه السلام)محصول عاشورای 61 هجری بود،در دشمن شناسی ضعیف است زیرا از سال 11 هجری که پیامبر اکرم از دنیا رفتند تا61 هجری، 50 سال حلقۀ مفقوده راازنظر انداخته است.وآنان که کشته شد ن محسنرا تماشا کردند ؛ سنــد “تیــر به اصغـــر زدن” امضا کـردنـد .
ما درفرازی می خوانیم:والعن اباسفیان ومعاویه…اباسفیان در حادثۀ عاشورای 61هجری نقش مستقیم ندارد.اما با این عبارت شیعۀ بصیر آگاه می فهمد که باید هم جبهه های پشت سر راهم ببیندو هم جبهه پیش رو را که صدام دیروز و داعش امروز همه ی آنها زیر پرچم آمریکا به وجود آمده و تقویت و حمایت شده اند.وامروز شیعه باید بتواند افق های دوررا ببیند تا بتواند زمینه ساز ظهور موعود"عج الله تعالی” شود
در لعن های زیارت عاشورا به دو جملۀبرمی خوریم:
1-ولعن الله امة اسرجت و الجمت و تنقبت لقتالک
2-ولعن الله الممهدین لهم باالتمکین من قتالکم
“لعنت خدابر کسانی را که اسبها را زین کردندو لگام زدندو سبقت گرفتند به کشتن تو–لعنت خدا بر کسانی که زمینه سازشهادت تو بودند”
این عبارت نشان می دهد اگرکسی در سپاه دشمن فقط اسبی زین کند ویا دهنه بزند و حتی کمتر از آن…قطعا در زمرۀ دشمن به حساب می آیدو روز قیامت گرفتار عذاب خواهد بود. چرا که یک راه مستقیم بیشتر وجود ندارد و غیر از آن بقیه همه ضلالت و گمراهی است.حد وسطی نداریم.
آنقدر دشمن شناسی در اسلام اهمیت دارد که “فروختن اسلحه به کفار"جزءگناهان کبیره شمرده شده است.یا استفاده از ابزاری که باعث تقویت جبهه ی کفار باشد چه در بعد روانی و تبلیغاتی همچون"ماهواره"و چه در بعد اقتصادی همچون"خرید کالاهای صهیونیستی و آمریکایی،…"امروزه اگر کسی یک ریال به اسرائیل و امریکا کمک کند مصداق اسرجت و الجمت است.
نمونه امام شناس ودشمن شناس واقعی حضرت عباس علیه السلام است.وقتی امان نامه برایش آوردند؛جواب دندان شکنی به شمر ملعون دادکه همه را متحیر کرد.تازه در شب عاشوراوقتی اباعبد الله خطاب به اصحاب فرمود بیعت را ازشما برداشتم اولین نفری که اظهار ارادت کرد؛حضرت ایشان بود.لذا امام صادق علیه السلام فرمود:کان عمنا العباس نافذ البصیرة وصلب الایمان…
امروزه به نظر میرسد که طرح حذف شعار «مرگ بر آمریکا» با استفاده از خاطرات مرده و موارد شبههناک ـ از سوی هر کس و یا گروهی که باشد ـ مغایر با اهداف انقلاب اسلامی است؛ زیرا آمریکاییها هر روز از روزهای قبل بر دشمنی خود با پیشرفت اهداف انقلاب اصرار ورزیده و از اظهار دشمنی آشکار با انقلاب و موفقیتهای آن ابایی ندارند.
و البته گروههایی هستند که وسط راه از مسیر حق برگشته و به هر بهانه ای وارد جبهه ی باطل می شوند. ” و لعن الله عمر بن سعد و لعن الله شمرا… باید از عمر سعد که روزی همبازی و همراه امام حسین بود و از شمر که شانه به شانه حسین(ع) ـ قریب به 27 ماه ـ در جنگ صفین جنگیده و امتیاز جانبازی را در سپاه امیرالمؤمنین علی(ع) کسب کرده، به دلیل گرایش به زرق و برق دنیا و لجاجت و عقدهگشایی در برخورد با اهل بیت(ع) با ذکر نام و عنوان یاد کرد.
در جبهه مخالفین انقلاب ، گاهی بعضیها با خانواده و تیره و تبار بهعرصه مبارزه با انقلاب و اهداف آن وارد میشوند. راهبرد زیارت عاشورا این است که نام این خاندانها نیز باید صریح افشا شود تا نیروهای خودی از نفوذ و آسیب آنها در امان باشند، حتی اوصاف ننگین آنها مثل ویژهخواری، جگرخواری و… را باید نام برد. و لعن آل زیاد و آل مروان و لعن الله بنی امیه قاطبه… آل ابی سفیان و آل مروان… و ابن اکله الاکباد
اینقبیل خانوادهها را در مسیر مبارزه با انقلاب اسلامی ایران و دستاندازی آنها به گلوگاههای اقتصادی کشور در رسیدن به اهداف شوم میتوان به عیان مشاهده کرد.
در نتیجه آنچه از بحث دشمن شناسی زیارت عاشورا برای ما ملموس است اینکه اذعان کنیم که ما نه تنها در دوست شناسی و دشمنشناس ظاهرنگر و احساساتی و اسیر جوّ و شایعات نیستیم، بلکه کاملاً با بصیرت امور را تعقیب میکنیم. لذا ابتدا نه یزید و شمر، بلکه بنیانگذاران جریان انحرافی و پایهگذاران ظلم را لعنت میکنیم. و ظلم را نیز صرفاً در کشتن، ترور یا قتل عام نمیبینیم، بلکه میگوییم: ظلم بزرگتر دور کردن شما از مقام و رتبهای [خلافت و حکومت] است که خدا آن را برای شما قرار داده است و نه برای جهال و ظالمین. و در درجهی آخر لعنت میکنیم [دور از رحمت میشناسیم] کسانی را اقدام به جنگ کردند. و نه تنها آنان را، بلکه هر کس یا جریانی که به آنان کمک کرده است. و اعلام برائت از آنان میکنیم و با بیان “الی یوم القیامة"اذعان میکنیم که این موضعگیری، فقط مخصوص یک حادثه در یک برهه از تاریخ نیست، بلکه همیشگی است.که در واقع“کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا".
مذاکره امام حسین علیه سلام با عمر سعدملعون
یکی از مسایلی که اخیرا در برخی رسانه ها مطرح گردیده وبه قصد دستیابی به اهداف خاص سیاسی خود هستند، قضیه مطرح کردن مذاکره امام حسین علیه السلام با عمر سعد در شب عاشورا ودست دادن حضرت با عمر سعد ملعون است
حال سوال اینجاست که آیا چنین مساله ای واقعا رخ داده یا نه؟
با نگاهی به تاریخ صحیح واقعه کربلا چنین اتفاقی رخ نداده چرا که حضرت سید الشهدا علیه السلام عصر تاسوعا از برادرشان حضرت ابا الفضل علیه السلام خواستند که از دشمن مهلت وفرصتی بگیرند برای مناجات باخداوند متعال درشب عاشورا وفرمودند :به دشمن بگو برادرم حسین گفته “انی احب الصلوه” ودشمن بااین درخواست حضرت موافقت میکند فلذا راوی حال وهوای حضرت ویارانش رادر شب عاشورا اینگونه نقل میکند"ولهم دوى كدوى النحل ما بين راكع و ساجد و قائم و قاعد که صدای مناجات وراز ونیاز آنها همچون بال وپر زدن زنبور عسل هنگام رفتن به کندو بوده ودایما در حال رکوع وسجود وقیام وقعود بودند واز اینجا نتیجه میگیریم که حضرت آن شب با خداوند متعال مذاکره داشتند نه بادشمن خدا ،عمر سعد خبیث
ثانیا حضرت ابدا بادشمن دست نداده چنانچه خود در فرمایشی زیبا خطاب به دشمن فرمودند: ” لا والله انی لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل ولا افر منکم فرار العبید “ بخدا قسم من دست ذلت به شما نخواهم داد وچونان بردگان از شما فرار نخواهم کرد
اگر عنایتی در فرمایش حضرت داشته باشیم می بینیم که آن امام عزیز دست دادن به دشمن را برای خویش نوعی ذلت وخواری میدانند وخود در جای دیگری ندای رسای “هیهات منا الذله” را سر دادند
ونا گفته نماند که پیام دست دادن باکسی این است که فرد به طرف مقابلش با زبان بی زبانی می گوید من همدست تو وهم فکر وهمکار توام و قطعا حضرت سید الشهدا علیه السلام بادشمن نا بکار دست همکاری نداده است چرا که اندیشه وباورش با آیات نورانی وعزت آفرین قرآن عجین شده ، نه، بلکه خود قرآن ناطق است که طبق فرموده قرآن مجید دست دشمن خدا که آغشته به ظلم وستم بندگان خداست باید قطع شود که از باب نمونه فرمود:“تبت یدا ابی لهب وتب” هر دو دست ابو لهب بریده باد
ودر عصر حاظر هم میتوانیم بگوییم هر دو دست اوباما بریده باد چرا که آغشته بخون مظلومین عالم خصوصا شیعیان مظلوم در عراق وسوریه ولبنان وبحرین ویمن وپاکستان و… است
فلذا یک مسلمان قران محور وشیعه صدیق حضرت ابی عبدالله علیه السلام کسی است که دست این دشمن وشیطان بزرگ را باید قطع کند نه اینکه با او دست دهد
واینجاست که مقام معظم رهبری حفظه الله به تبعیت از پیر مراد خویش مرحوم امام امت فرمودند“آمریکا شیطان بزرگ است که برخی تلاش دارند اورا به عنوان فرشته نجات بزرگ معرفی کنند” وبه همین دلیل فرمودند “مذاکره با آمریکا فقط ذر مذاکره هسته ای است ولا غیر “
امیدی است همه ما ومسولانمان پیام عزت خواهی حضرت سید الشهدا علیه السلام را باتمام وجودمان فرا گرفته ودر تبعیت از حسین زمانمان امام خامنه ای عزیز لحظه ای کوتاهی وغفلت نکنیم. منبع:نشریه بصیرت ظهور
شور شعور عاشورایی
واقعه تاریخی-عقیدتی عاشورا، واقعه ای است که نام و یاد آن با اشک و آه و غم و اندوه و همراه بوده است .شوق سوختن برای مصائب اهل بیت(ع) در دل هر مسلمان به ویژه شیعیان و بلکه در دل هر انسان آزاداندیشی موج می زند و هویت مکتب اهل بیت (ع) شکل می دهد.
بدیهی است که در میان حوادث و وقایع تاریخ اسلام، واقعه عاشورا نقش عظیم و تعیین کننده ای در روشن گری راه و هدایت برای جوامع بشری داشته است. به راستی آنچه در این واقعه عظیم جلوه و فروغ خاصی دارد، سیره و روش ائمه اطهار(ع) در زنده نگه داشتن این حماسه و فرهنگ عاشورا است. حماسه عظیم عاشورا را به جهانیان پیام داد که «مرگ سرخ به از زندگی ننگین است». حادثه کربلا نوری در دلها تاباند که هرگز نه خاموشی نگراید. شوری د دلهای آزادگان و تشنگان حقیقت نهاد که هرگز به سردی نگراید و شعوری به مغزها داد که همواره راه خونین شهادت را پر رهرو نگه دارند.
حادثه کربلا دانشگاه انسان سازی می باشد. با وجود اینکه در ساله پیش اتفاق افتا اما برای تمام ادوار تاریخ درس دارد. درس شجاعت و ایثار و عزتمندی. استفاده از حوادث گذشته و تاریخ است که آینده انسان را تضمین می کند. حادثه عاشورا را نباید فقط عزا و مصیبت در ذهن باشد در حالیکه عزادلری ارزش و اعتبار است.
امام حسین(ع) فرمود: «اگر دین جدم رسول گرامی اسلام(ص) تداوم نمی یابد جز با کشته شدن من، پس ای شمشیرها بدن مرا پاره پاره کنید».
هدف امام حسین(ع) از قیام این بود که دین جدش پایدار بماند. امام حسین(ع) کشته نشد که امتش فقط برایش گریه کنند، باید شور و گریه امت همراه با شعور و معرفت باشد. پس باید به ارزیابی هماره ی این حقیقت پرداخت و لحظه ای از حماسه خونین عاشورا غفلت نکرد. شور به تنهایی برای زنده نگه داشتن حادثه عاشورا کفایت نمی کند. زیرا شور، لحظه ای می باشد و تمام عرصه زندگی انسان را در بر نمی گیرد اما شعور آن است که با تفکر و تعقل، بصیرت همراه باشد تا نسبت به یک موضوع آگاهانه رفتار شود. شعور جاودانه است چون با تفکر همراه است و این تفکر در همه لحظات زندگی انسان جاری است و مانع می شود که انسان خلاف حسین رفتار کند. بنا براین بهتر است که شور با شعور تلفیق گردد تا اثر آن همیشگی و دائمی باشد و همچون خونی که در رگها جاری است در همه شئونات و جامعه ساری و جاری باشد.
« بسیج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكیل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضاء نموده اند». امام خمینی
پنجم آذر ماه سال روز تشكیل نهاد بسیج به فرمان حضرت امام خمینی (ره) است بسیجی که در هر زمان با درك شرایط و موقعیت انقلاب و كشور از هیچ گونه خدمت و یاری رسانی به نظام و كشور دریغ نمی ورزند. و حیثیت امروز نظام مرهون بسیج و حضور همه جانبه بسیجیان در آن بوده است
حضورموثر و مخلصانه ی بسیجیان در هشت سال دفاع مقدس در تاریخ انقلاب می درخشد و همچنین حضوربعد از جنگ در دوران سازندگی و حضور فعالانه در امداد رسانی هنگام حوادث طبیعی مثال زدنی است.
اما یک ویژگی که بسیج را منحصر به فرد کرده است آن است که در هر میدانی که احساس نیاز شود با حفظ اصل و ماهیتش ،قوی و پرنگ فعال وارد می شود بخصوص امروز که میدان مبارزه هم ابعادش وسیع تر شده و هم مکرهای دشمن قوی تر گشته است.میدان عرصه ی جنگ نرمی که تمام باور های و اندیشه های انقلاب و اسلام را نشانه گرفته که از یک سو حیات سبک زندگی اسلامی را به مخاطره انداخته و از سوی دیگر با مانع تراشی بسیار سعی در از بین بردن پیشرفت ایران اسلامی ، و به تبع آن ناامیدی ملت به خصوص نسل جوان را دارند.
بنابراین حضور بسیجیان در این میدان هم حیاتی و هم فعال تر به نظر می رسد که بصیرت خاص و دشمن شناس دقیق را طلب می کند ،مقام معظم رهبری امام خامنه ای به این موضوع حساس اشاره کرده و می فرمایند:
“من مىخواهم عرض كنم: جوانان عزيز! بسيجيان عزيز! هر جاى كشور كه هستيد، اين بصيرت را روزبهروز زياد كنيد. نگذاريد بعضى از نيازهاى مادى و مسائل كوچك، جلو بصيرتها را بگيرد. بصيرتتان را حفظ كنيد و دشمنتان را بشناسيد”
بنابراین بسیجیان باید سطح دانش و بینش سیاسی خود را بالا ببرند و با حضورمخلصانه و به موقع خود در تمام صحنه ها و با ایثار و از خودگذشتگی توطئه های دشمنان را خنثی کنند تا ان شاالله این انقلاب را با رهبری شایسته امام خامنه ای به دست صاحب اصلی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه برسانند.