چرایی علل صلح امام حسن علیه السلام و تطبیق آن برای شرایط امروز
چرایی علل صلح امام حسن علیه السلام و تطبیق آن برای شرایط امروز
عوامل صلح امام حسن عبارتند از:
1- نبود سپاه منسجم
2- حفظ جان شيعه
3- جلوگيري از خطر دشمن خارجي
اين دلايل، مستقل و در عرض يکديگر نبودند که ؛ بلکه اينها در طول يکديگر قرار داشتند و با هم مرتبط بودند.
مهمترين عاملي که به نوعي ريشه بقيه دلايل ميتواند باشد، نبود سپاه منسجم و ياراني وفادار و با معرفت بوده است.
به عبارتي، نبود سپاه منسجم و وفادار زمينه را براي شکست امام و کشتار شيعيان فراهم ميکرد؛ از طرفي دشمن خارجي هم که در صدد انتقام از مسلمين بود، از اين اوضاع به نفع خودش و نابودي مسلمين استفاده ميکرد و خدا ميداند که چه اتفاقي ميافتاد.
نبود سپاه هماهنگ
ملاحظه سپاه حضرت، از اين جهت که از چه کساني تشکيل شده بود، نشان ميدهد که چرا سپاه منسجم نبود. سپاه حضرت متشکل از اين گروهها بود:
1- شيعيان و طرفداران اميرمؤمنان عليهالسلام
2- خوارج که از هر وسيلهاى براى جنگ با معاويه استفاده مى کردند. [شرکت آنها در صفوف سپاهيان امام به خاطر دشمنى با معاويه بود، نه دوستى با امام حسن عليهالسلام]
3- افراد سودجو و دنياپرست که به طمع منافع مادى در سپاه امام داخل شده بودند.
4- افراد دودل و شکاک که شخصيت بزرگي مثل امام حسن عليهالسلام در نظر آنان چندان بر معاويه ترجيح نداشت.
5- و بالأخره گروهى که نه به خاطر دين، بلکه از روى تعصب عشيرگى و صرفاً به پيروى از رئيس قبيله خود، براى جنگ حاضر شده بودند. سيره پيشوايان/مهدي پيشوايي/ص103/به نقل از الارشاد/مفيد و الفصول المهمه في معرفه الائمه/ابن صباغ مالکي
حفظ جان شيعه
اگر من با معاويه مصالحه نميکردم احدى از شيعيان ما بر روى زمين نبود؛ مگر اينکه کشته ميشد! بحار الأنوار/علامه مجلسي/دار احياء تراث عربي / ج44/ ص1
خطر دشمن خارجي
از نظر سياست خارجى آن روز، جنگ داخلى مسلمانان به سود جهان اسلام نبود؛ زيرا امپراتورى روم شرقى که ضربههاى سختى از اسلام خورده بود، همواره مترصد فرصت مناسبى بود تا ضربه موثر و تلافى جويانهاى بر پيکر اسلام وارد کند و خود را از نفوذ اسلام آسوده سازد.
آيا در چنين شرائطى، شخصى مثل امام حسن عليهالسلام که رسالت حفظ اساس اسلامى را به عهده داشت، جز اين راهى داشت که با قبول صلح، اين خطر بزرگ را از جهان اسلام دفع کند، ولو آنکه به قيمت فشار روحى و سرزنشهاى دوستان کوته بين تمام شود؟
و البته عده ای سعی داشتند با تطبیق شرایط امروزایران اسلامی با شرایط امام حسن سعی در توجیه صلح و در ادامه رابطه بین ایران و آمریکا داشته باشندکه در این رابطه نکاتی قابل توجه است.
نکته اول این است که صلح امام حسن علیه السلام را باید در گفتمان مقاومت دید. صلح حسنی نرمش قهرمانانه ای برای شکل گیری یک نهضت ضد استکباری بود. انعطاف جبهه حق برای خیز مجدد علیه جبهه باطل توجیه دارد. این تعریف از صلح با پذیرفتن جنایتکاری همچون آمریکا به عنوان کدخدا وقرار دادن آندر راس هرم نظم نوین جهانی نه نرمش قهرمانانه بلکه پذیرفتن ذلت دانست.
نکته دوم اهل تاریخ، سه دلیل عمده برای صلح امام حسن علیه السلام برشمردند. یکم قدرت دشمن. دوم قلت نیروی داخلی و تشتت بین خودی ها و سوم نیز خیانت اطرافیان.
و حال کدامیک از این سه مولفه امروز حاکم است که باید صلح حسنی تکرار شود. آیا طرف غربی را قدرت مطلق و برتر در مقابل جمهوری اسلامی پنداشتیم؟ خود آمریکایی ها چنین باوری ندارند. دوم نیز تشتت بین مردم و تصور عدم همراهی امت اسلامی برای مقاومت مقابل زیاده خواهی هاست. که مردم ما اهل مقاومت و ایستادگی هستند؛ ممکن است با تعریف یک جریان سیاسی از مقاومت مخالف باشند اما هویت تاریخی و دینی این مردم گواه است که در بزنگاه ها، غیرت و عزت و غرور خود را فدای نان ومعیشت نکردند.
سوم نیز خیانت اطرافیان امام حسن علیه السلام بود که این مولفه نیز مصداقی برای امروز ندارد و حداقل مردم ما چنین باوری از مسئولین خود نداشته و ندارند. مردم تیم مذاکره کننده را با غیرت و امین و شجاع و متدین می شناسند و دولت محترم را هم خائن نمی دانند.
وچرا مذاکره با آمریکا نفعی ندارد؟
تقابل آمریکا با ایران (و البته سایر کشورهای جهان)، تقابلی فرهنگی ـ تمدنی است . به چالش کشیدن هویت مذهبی و اخلاقی جامعه ایران و نفوذ فرهنگ سکولار و آمریکایی در کشور (نفوذ فرهنگی) دیگر نگرانی ایرانیان از خطر سازش و مصالحه با آمریکاست.
“مذاکره با آمریکا نفعی ندارد"، این شاید مهم ترین جمله رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر ایشان با فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران بود.
و اما پیش فرض های اشتباه که حامیان مذاکره ایران با امریکامرتکب شدند آنکه مبنای دفاع از مذاکره و رابطه با امریکا، بر دو پیش فرض القایی بنا نهاده شده است. دو پیش فرضی که رهبر انقلاب، بارها و بارها و به خصوص در بیانات اخیر خود بر آن دست گذاشتند و بدان پاسخ دادند. به طوری که می توان گفت، کلیدی ترین بخش بیانات رهبر انقلاب بر همین موضوع، یعنی تبیین بیهودگی ذاتی مذاکره با امریکا و منفعت نداشتن این مذاکره اختصاص داشت.
1-پیش فرض اول: مذاکره کلید حل مشکلات داخلی ایران
نخستین پیش فرض چنین بحثی ، بر مبنای این تصور عامیانه قرار دارد که مذاکره و رابطه با امریکا، حل المسائل و یا همان “کلید” رفع مشکلات کشور به ویژه مشکلات اقتصادی و معیشتی است. نگاهی به برخی از ضررهای متعددی که رهبر انقلاب بدان اشاره کردند، بهتر می تواند منطق اشتباه و معیوب مدافعان مذاکره را نشان دهد.
شکستن غرور ملی ایرانیان، القای ناکارایی گفتمان مقاومت در بین ملتهای امیدوار به ایران و احیای هژمونی امریکا بعنوان تنها ابرقدرت دنیا
مذاکره و رابطه دلیلی بر عقب نشینی ایران و موفقیت سیاست های تهاجمی امریکا علیه ایران و همچنین تثبیت ابرقدرتی آمریکا و نظام تک قطبی
مذاکره یعنی نفوذکه در ابعاد مختلف سیاسی،فرهنگی،اقتصادی و امنیتی روی خواهد گرفت
2-پیش فرض دوم: مذاکره با آمریکا، هم تراز مذاکره با دیگر کشورها
پیش فرض دیگر حاملان پروژه مذاکره، آن است که مذاکره و در نتیجه رابطه با ایالات متحده آمریکا، تفاوت و تباینی با مذاکره با دیگر کشورها به خصوص قدرت های بزرگ جهانی ندارد و اگر آمریکا ماهیتی استکباری دارد، بریتانیا، روسیه، فرانسه و حتی چین نیز در مقاطعی علیه منافع ملی ایران، عمل کرده اند و حتی در حال حاضر نیز با دخالت های نظامی، سیاسی و فرهنگی، نقش فعالی علیه سیاست های جمهوری اسلامی در منطقه و جهان دارند.
اماخصومت آمریکا با ایران و نیز جمهوری اسلامی دارای ماهیتی ذاتی و چندوجهی است.
اول آنکه، اختلاف ارزش ها و ایدئولوژی دو نظام، عامل تشدیدکننده تنش و دشمنی ایالات متحده با جمهوری اسلامی است.
نگاهی به آرا و افکار حضرت امام (ره) نشان می دهد که از دیدگاه ایشان، دولت استکباری امریکا مصداقی روشن از ترکیب سه گانه قوای جاهله هستند. اشاره امام (ره) به شیطان اکبر بودن آمریکا (غلبه قوه شیطنت)، سلطه جویی و استعمارگری امریکا (غلبه قوه غضبیه) و اباحی گری و اشاعه فحشا در جهان به سردمداری این دولت (غلبه قوه شهویه) در جای جای کلام ایشان، مویدی بر چنین برداشتی از دیدگاه سیاسی ایشان است.
3-پیش فرض سوم: دشمنی ایران با آمریکا، نه بالعکس
افرادی سعی در القا این موضوع دارند که بگویند علت این همه خصومت، “دشمنی ایران با آمریکا"ست. در این گزاره، ریشه دشمنی و خصومت دو کشور، یعنی اقدامات عداوت جویانه و کینه توزانه آمریکا از کودتای 28 مرداد تا اکنون به طور عامدانه نادیده گرفته می شود که البته با مراجعه به تاریخ نه چندان دور و محاسبات سر انگشتی موردهای بسیار متعددی از این خیانت ها و دشمنی ها و کینه های تمام ناشدنی خواهیم یافت والبته جای تعجب است چرا بعضی ها نمی خواهند ببینند؟!!!
بر همین اساس است که رهبر انقلاب در جایگاه تعیین کنندهی سیاستهای اصلی نظام، در صورت وجود فایده ای برای این رابطه، به صراحت، اعلام کرده اند حتی خود پیشاهنگ برقراری رابطه خواهند شد: «آن روزى که رابطه با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم.» بیانات رهبر انقلاب در حرم رضوی»، 1/1/88
و در پایان می توان به این جمع بندی رسید که صلح اما حسن علیه السلام و مقایسه ی آن با شرایط فعلی قیاس کاملا اشتباهی است که همه ی ما باید بدان بصیرت داشته باشیم. منبع:نشریه بصیرت ظهور