دقیقه نود
به دقیقه نود1402 نزدیک می شویم که البته نه وقت اضافه ای دارد نه ضربه پنالتی!!!!!
حریف مقابل هم کسی نیست جز خود ما!!!!
در لحظات آخر با خودمان روراست باشیم که….
چند به چند هستیم با خودمان…
نظر شما جیست دوست عزیز
به دقیقه نود1402 نزدیک می شویم که البته نه وقت اضافه ای دارد نه ضربه پنالتی!!!!!
حریف مقابل هم کسی نیست جز خود ما!!!!
در لحظات آخر با خودمان روراست باشیم که….
چند به چند هستیم با خودمان…
نظر شما جیست دوست عزیز
انسان دارای بصیرت از منظر امام علی علیه السلام
معنای بصیرت
بصیرت در لغت، به معنای عقیده قلبی، شناخت، یقین، زیرکی و عبرت آمده است. لسانالعرب، ابن منظور، ج۴، ص۶۵، واژه«بصر».
بصیرت در اصطلاح، عبارت است از قوهای در قلب شخص، که به نور قدسی منوّر بوده، به وسیله آن حقایق اشیا و امور را درک میکند؛ همانگونه که شخص به وسیله چشم، صُوَر و ظواهر اشیا را میبیند. فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی، ج۶، ص۲۶۴.
از منظر امام علی علیه السلام انسان بصیر اینگونه می باشد:
انسان بینا کسی است که به درستی شنید و اندیشه کرد؛ سپس به درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت ها پند گرفت. سپس، راه روشنی را پیمود و از افتادن در پرتگاه ها و گم شدن در کوره راه ها، دوری کرد و کوشید تا عدالت را پاس دارد و برای گمراهان، جای اعتراض باقی نگذارد که در حق سختگیری کند یا در سخن حق، تحریف روا دارد و یا از گفتن سخن راست، بترسد. خطبه 153نهج البلاغه
قال امیرالمومنین(ع) إِنَّمَا الْبَصِيرُ مَنْ سَمِعَ فَفَكَرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ
امیر المومنین(ع) فرمودند :انـسـان بـا بـصـيـرت كـسى است؛ در شنیده های خود بیندیشد و در نگاه خود عمیق باشد و از عبرت ها درس بگیرد.
تصنیف غرر الحکم ص 55
با توجه به این دو روایت می توان ویژگیهای افراد بصیر را این گونه بیان نمود:
1-تفکر صحیح و نگرش درست؛ کسی که در مورد وقایع اطراف خود و اعمال خود به درستی بیندیشد.
در جامعه امروز ما کسی که چنین ویژگی دارد باید به رفتارهای خود و نتیجه رفتارهای خود بیندیشد و بهترین آنها را انتخاب نماید.
2-عبرت گرفتن از حوادث؛ انسان بصیر علاوه بر تفکر و نگرش صحیح خود از اتفاقات بیرونی هم درس می گیرد که مبادا مسیر اشتباه را انتخاب نکند.
مقام معظم رهبری دام ظله در این مورد می فرمایند: در مسائل عمومی فرض کنید در مسائل مربوط به سرنوشت کشور، وقتی یکبار یه حادثه ای برای شما از یک ناحیه ای پیش آمد، مواظبت می کنید، حواستان را جمع می کنید ، دفعه بعد مراقبت می کنید که این مسئله براتون پیش نیاید. در مسائل بین المللی و در رابطه با ابر قدرت ها همین طور است.
عبرت آموزی از حوادثی که برای انسان پیش می آید برای بر حذر داشتن و مصون داشتن خود از حوادث مشابه، عبرت ها و تجربه ها باید به کار ما بیاد. گفت عمر دوبایست در این روزگار تا به یکی تجربه اندوختن، با دیگری تجربه بردن به کار، حالا ما دو تا عمر نداریم اما در همین یک عمر باید از آنچه تجربه اندوختیم ، استفاده کنیم.
نگاه کنیم با تامل، تدبیر، با حزم مسائل را ببینیم و فریب نخوریم. مومن را از لحاظ اخلاقیات، تدبیر، عقل، از لحاظ تسلط به همه عرصه های زندگی در منطق و معرفت اسلام تعریف می کنند.
3- رعایت عدالت
عدالتی که در اینجا مد نظر است تنها به عدالت اقتصادی اشاره ندارد؛ بلکه حوزه های گسترده ای از عدالت را، اعم از عدالت سیاسی، عدالت علمی، عدالت اجتماعی، عدالت فرهنگی و غیره، مدنظر دارد. از طرف دیگر، طبق اندیشه ی مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) نظام علمی به عنوان موتور محرک نظام های دیگر چون نظام اقتصادی و نظام سیاسی شناخته شده است و همه ی این نظام ها نیز در ذیل نظام فرهنگی (اخلاق) قرار می گیرند. البته منظور از نظام سیاسی، نظامی است که دربرگیرنده ی مقوله ی امنیت و دفاع نیز هست و منظور از نظام فر هنگی نیز نظامی است که دربرگیرنده ی نظام اجتماعی هست و به عبارت دیگر نظام فرهنگی- اجتماعی است که در درون آن سه نظام اقتصادی، سیاسی و علمی جای گرفته که هر سه ی آنها باهم تعاملی دوسویه دارند.
بنابراین در مجموع می توان گفت، اخلاق و معنویت بستر ی برای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت مبتنی بر عدالت می باشد و در صورتی ما شاهد جامعه ای اخلاقی هستیم که نخبگان آن یعنی در درجه ی اول کارگزاران یک کشور افرادی اخلاقی باشند؛ زیرا آن ها الگویی برای سایرین محسوب می شوند.
4-عدم تحریف حق؛
حقیقت به اصطلاح عرف، معانی مخصوصی می دهد كه در اینجا منظور نیست.
اینجا منظور بیان مفهوم فلسفی آن است. فهمیدن تعریف حقیقت به اصطلاح فلسفه آسان است زیرا در اصطلاحات فلسفی معمولاً حقیقت همردیف «صدق» یا «صحیح» است و به آن قضیه ی ذهنی گفته می شود كه با واقع مطابقت كند، اما «خطا» یا «كذب» یا «غلط» به آن قضیه ی ذهنی گفته می شود كه با واقع مطابقت نكند؛ مثلاً اعتقاد به اینكه «چهار مساوی است با دو ضرب در دو» یا اعتقاد به اینكه «زمین گرد خورشید می چرخد» حقیقت و صدق و صحیح است و اما اعتقاد به اینكه «دو ضرب در دو مساوی است با سه» یا اعتقاد به اینكه «خورشید گرد زمین می چرخد» خطا و كذب و غلط است. پس «حقیقت» وصف ادراكات است از لحاظ مطابقت با واقع و نفس الامر. مجموعه آثار شهید مطهری . ج6، ص: 156
با برخی امکانات و شرایط عده ای دست به تحریف حقیقت می زنند و گروهی از افراد را منحرف می کنند در حالی که فرد بصیر هم راه خود را درست انتخاب می کند و هم دیگران را در مسیر حق راهبری می نماید.
بسیج را حفظ کنید. خصوصیّاتی که در بسیج لازم است و معتبر است و وجود داشته است. یکی از این خصوصیّات بصیرت است؛ دشمنشناسی است؛ راههای مقابلهی با دشمن است؛ فهم ترفندهای دشمن است. جوان مؤمن ما باید بداند که یکی از شیوههای دشمن این است که او را نسبت به ارزشهای عملی اسلامی بیتفاوت کند.
یکی از شیوههای دشمن ناامید کردن جوانهای ما است؛ اینکه متأسّفانه عدّهای بلندگوی دشمن شدهاند که همین چیزها را در فضای جامعه بپراکنند که نمیشود در مقابل اینها ایستاد؛ چرا نمیشود؟
ما میتوانیم؛ ما تجربه کردهایم که میتوانیم. توانستن فقط و صِرف یک اعتقاد نیست، فقط اعتقاد به غیب نیست، [بلکه] به چشم خودمان مشاهده کردهایم که میتوانیم. بعضیها آیهی یأس میخوانند که [باید] ملاحظهی قدرتها را بکنیم و رودربایستی [دارند] در مقابل قدرتها؛ نه، شما ملاحظه کردید این چند توطئهی پیدرپی که در این منطقه، آمریکا و صهیونیسم و ارتجاع عرب و دیگران به وجود آورده بودند، همه با اقتدار جمهوری اسلامی نابود شد، از بین رفت؛ یکی از آنها همین مسئلهی گروه تکفیری غیر انسانی داعش بود که خب بحمداللّه با همّت جوانان، با همّت مردان مؤمن، با همّت کسانی که نیروی مقاومت را قبول داشتند، نابود شد، از بین رفت؛ پیام جمهوری اسلامی، پیام انقلاب، اینجور به سطح ملّتها و به گوش ملّتها میرسد؛ عملاً!
بصیرت لازم است ــ جزو شرطهای لازم است ــ مجاهدت لازم است، ثبات لازم است. عزیزان من! ثبات در این راه، استقامت در این راه، یکی از واجبترین و مهمترین عوامل پیشرفت است. سعی کنید محیط خودتان را، پیرامون خودتان را، عناصر مرتبط با خودتان را و، پیش از همه، درون و دل خودتان را وفادار و باثبات نگه دارید نسبت به این آرمانها و نسبت به این راه و نسبت به این اهداف والا؛ قطعاً پیروز خواهید شد، قطعاً پیروزی با شما خواهد بود. و من میبینم آن روزی را که انشاءاللّه به توفیق الهی همین چیزهایی را که امروز ما میگوییم باید بشود و خواهد شد. البتّه دشمنان هر روزی توطئهی جدیدی، یک حیلهی جدیدی و ترفند جدیدی را مطرح خواهند کرد؛ بایستی نیروهای مبتکر و مؤمن و آمادهبهکارِ ما، قبل از آنکه دشمن بخواهد ترفندی را اجرا بکند و شگرد جدیدی را وارد میدان بکند، آماده باشند؛ هم پاسخ بدهند، هم پیشگیری کنند از آنچه دشمن ممکن است انجام بدهد.
سخن نخست
هنوز هم صدای خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها از دل تاریخ به گوش می رسدو تا دنیا دنیاست مظلومیت شرمنده ی امام علی علیه السلام است.
و اکنون مزه ی تلخ عهد و پیمان های شکسته شده رامی چشیم .!این همه ظلمی که به جهان اسلام می رود . فرقه های ضاله ای که عقاید باطل خود را به اسم اسلام به خورد ما می دهند تا کودکان و زنان و مردان مسلمان ذبح نمایند آتش بزنند و نوامیس مسلمان را …
همه ی این بلاها نتیجه ی آن انتخاب کسانی بود که که تاب عدالت علی را نداشتند .
اسلام، مکتب ولایت الهی و ولایت پذیری است. تا آنجا که توحید، پذیرش ولایت خداوند در تمام شئون زندگی تعریف کرده اند.
تا زمانی که مردم بر محور ولایت حرکت نمایند و فدایی او شوند نتیجه ی آن جز افتخار و عزت و سربلندی نیست اما همین که از مدار ولی خارج شوند بی شک خسران غیر قابل جبرانی خواهند کرد.
این امر تاریخ بارها و بارها برای ما ثابت کرده است.
کسانی که حضرت زهرا را الگوی خود قرار دادند باید درمدار ولی گام بردارند سخنانش را بشنوند با جان و دل بپذیرند و بر دیده ی منت گذارند ودر زندگی از آن پیروی نمایند تا آنجا که فدایی ولی گردند .آن وقت است که می توان ادعا کرد که از منتظران هستند
نفوذ فرهنگی
نفوذ فرهنگی در مرحله ی اول به معنی تغییر در ارزش ها، باورها و هنجارهای جامعه ی اسلامی است و در مرحله دوم، ناکارآمدسازی نظام اسلامی مورد توجه دشمن قرار می گیرد. رهبر حکیم انقلاب در این باره می فرماید: بانفوذ و تسخیر در عرصه ی فرهنگ به مثابه ی زیر بنای ساختار جامعه، دیگر تغییرات و دگرگونی ها در حوزه هایی چون سیاست و اقتصاد به آسانی صورت خواهد گرفت. در این حوزه دشمن سعی میکند باورهای جامعه را دگرگون کند و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سر پا نگه دارد، جابه جا کند، خدشه در آنها وارد کند، اختلال و رخنه در آنها بوجود آورد.
نفوذ فرهنگی لایه های متفاوتی دارد و مهم ترین نقطه ی رخنه در نفوذ فرهنگی، رخنه در باورهای دینی جامعه ی اسلامی است و وقتی باورها سست شد، به راحتی می شود آن جامعه را مورد سلطه قرار داد. هشدار رهبر معظم انقلاب در این زمینه هم توجه به موضوع “ایجاد خلل در باورهاست “. باور انقلابی و باور دینی مورد هدف قرار می گیرد و برای رسیدن به این هدف از هر دستاویزی از طرف دشمن استفاده می شود.
شبهه پراکنی در مسائل اعتقادی، توسط یهود در جامعه ی نوپای اسلامی، باعث می شد برخی از ضعیف الایمان ها از اصول اساسی خود دست بردارند. یکی از این شبهه ها دادن نسبت فقر به خداوند متعال بود. درست در زمانی که مسلمانان احتیاج به وام داشتند، یهود شبهه ی بسته بودن دست خدا را مطرح کردند و گفتند اگر دست خدا باز بود، خودش به مسلمانان کمک می کرد,
خوراک فرهنگی ناسالم:
مقدم داشتن کفر و شرک و بت پرستی در مقابل خداپرستی، از نفوذهای فرهنگی یهود بود که بدین وسیله افراد امّی و قشر خاکستری جامعه ی مسلمانان را در حالت تردید قرار می داد.
یهود بنی نظیر به دلیل پیمان شکنی و قصد ترور پیغمبر(صلوات الله) مجازات شدند و از مدینه اخراج گردیدند. سران بنی نظیر که کینه ی اسلام را در دل داشتند، طرحی فراگیر جهت براندازی اسلام پی ریزی کردند، از این رو عده ای از آنها از جمله حی بن اخطب و… به مکه رفتند و قریش را تحریک نمودند, قریش از آنها نظرشان را در مورد دین خودشان و مقایسه ی آن با دین اسلام جویا شدند. یهود از قریش خواست تا دین خودشان و دین اسلام را بر آنها عرضه کنند. بت پرستان مکه گفتند” ما کسانی هستیم که قربانی می کنیم، حاجیان را آب می دهیم، صله ی رحم می کنیم، ما اهل حرم هستیم دین ما قدیمی است، اما دین محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) جدید است و قاطع رحم است از دین پدرانش جدا شده است و… حی ابن اخطب و اطرافیانش جواب دادند “دین شما بهتر است و شما هدایت یافته ترید".
دکتر اسرائیل در کتاب (تاریخ یهود و عربستان )به این نکته اشاره می کند و متذکر میشود: هرگز ارزش نداشت یهود چنین خطایی را مرتکب شود، هر چند قریش با تقاضای آنها موافقت نکنند، هرگز صحیح نبود ملت یهود به بت پرستان پناه ببرند زیرا این رفتار با تعلیمات تورات موافق نیست,
یهود با وجود این که یقین داشت دین اسلام حق است، چنین قضاوتی نمود تا از این راه هم به مقاصد خود برسد و آیه ی ۵۱ سوره ی مبارکه ی نساء دراین باره نازل شد.
اقدام دیگر یهود در جهت نفوذ فرهنگی، دستوراسلام آوردن صبح هنگام و کفر ورزیدن غروب هنگامشان بود. به این ترتیب که به برخی از یهودیان گفته شده بود، صبح هنگام به دین اسلام بگروند و غروب اظهار پشیمانی کرده و از دین اسلام برگردند. این قضیه باعث سست شدن ایمان برخی از مسلمانان می شد و با خود می اندیشیدند اشکال دین اسلام در چه بود که تازه مسلمانان یهودی، بیش از نیم روزی دوام نیاوردند و به دین خود برگشتند. آیه ی هفتاد و دو سوره ی مبارکه ی آل عمران در همین زمینه نازل شد و مسلمانان را متوجه مکر یهود کرد. یهود مدینه مصمم بودند از این راه به مسلمین خیانت کنند و بگویند اگر برای ایشان بطلان اسلام روشن نشده بود، هرگز آن را انکار نمی کردند و حالا که برگشته اند نشانه این است که اسلام دین واقعی نیست زیرا اهل کتاب آگاه به نشانه های نبوت هستند و اگر آنها از اسلام برگردند، مسلمین نیز دچار تردید می شوند,
تغییر ذائقه ی فرهنگی:
زمینه سازی برای تغییر ذائقه ی فرهنگی، که امروزه توسط جوزف نای (قدرت نرم) نامیده می شود، همان طراحی الگو برای تغییر ارزش های فردی و سبک زندگی جامعه است و با ابزارهایی چون: تخریب اخلاق، مصرف گرایی، بی اعتنایی به هویت ملی، دلبستگی به ارزش های غیر اسلامی و… اعمال می شود و در بلند مدت به صورت خزنده آرام آرام و تدریجی ذائقه ی عمومی جامعه را تغییر داده و تغییر در جهت گیری های کلان جامعه ایجاد می کند.
ترویج سبک زندگی یهودی:
مسلمانان از همان صدر اسلام، از بسیاری از رذایل اخلاقی دوران جاهلیت خود فاصله گرفتند و می کوشیدند خودشان را به صفات مؤمنین که در سوره ی مؤمنون، مفصل بدان پرداخته شده بود، نزدیک کنند. یهود که از پایبندی به تعالیم دین خود فاصله گرفته بود، سعی در ریختن قبح مسائل اخلاقی بین مسلمانان داشت که باعث تبعیدشان توسط پیامبر(صلوات الله ) از مدینه گردید. عیاشی و شهوترانی یهود منحصر به زمان پیامبر نمی شود، بلکه در طول تاریخ آنان متصف به این رذیله ی اخلاقی بوده و هستند، چنانچه فساد و فحشا در اسرائیل از مرحله ی پست حیوانی نیز تجاوز کرده است، تا جایی که نقل شده است ( در اسرائیل فساد اخلاقی به حد اعلا رسیده، به طوری که دیگر برای ازدواج و طلاق مفهومی باقی نمانده است.) روزنامه هاعولام ضمن تحقیقی نوشته: زنا در اسرائیل، به هیچ وجه ممنوع نیست و حتی قانون هم نمی تواند از آن جلو گیری کند.
نفوذ امنیتی
یهود برای دست یافتن به اطلاعات مسلمین، دو راهبرد در پیش گرفتند.
ابتدا این که در محافل مسلمانان شرکت می کردند و اطلاعات بدست آمده را در اختیار رهبران خود قرار می دادند تا برای خنثی نمودن طرح های مسلمانان تدبیر اندیشه شود. این فتنه و نفوذ یهودیان توسط این آیه مبارکه زیر، برملا شد.
“ای کسانی که ایمان آورده اید،مَحرمِ اسراری از غیر خود انتخاب نکنید. آنها از هرگونه شر و فسادی درباره ی شما کوتاهی نمی کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید (نشانه های دشمنی از دهانشان آشکار شده و آنچه در دلهایشان پنهان می دارند، از آن مهم تر است. ما آیات را برای شما بیان کردیم، اگر اندیشه کنید."آل عمران/۱۱۸
این آیه به دنبال آیاتی که مناسبات مسلمانان با کفار را بیان کرده اند، به یکی از مسائل حساس اشاره کرده و ضمن تشبیه لطیفی به مومنان هشدار داده است که غیر از هم مسلکان خود، دوست و همرازی انتخاب نکنید و بیگانگان را از رازهای درونی خود باخبر نسازید.یعنی کفار شایستگی دوستی شما را ندارند و نباید آنان دوست و محرم اسرار باشند,
خداوند متعال در این آیه ی شریفه، طریقه ی شناسایی باطن دشمنان را نشان داده و از ضمیر باطن و راز درونیشان خبر میدهد و می فرماید:آنچه از عداوت و دشمنی در دل خود پنهان کرده اند به مراتب از آنچه به زبان می آورند بزرگتر است سپس اضافه کرده می فرماید ما برای شما این آیات را بیان کردیم که اگر در آن تدبیر کنید به وسیله آن می توانید دوست خود را از دشمن تشخیص دهید و راه نجات را از شر دشمنان پیدا کنید,
نوع دیگر نفوذ امنیتی یهود، تخریب روحیه و عملیات ایذایی میان مسلمانان بود. یهود بنی قریظه پس از پیمان شکستن در اثنای جنگ احزاب، در حکم ستون پنجم دشمن عمل کردند. تغییر روش دادن و منافقانه عمل کردن یهود در این جنگ، باعث شد در مقابل این خیانت سنگین مورد بازخواست و مجازات از طرف مسلمین قرار گیرند.
اهداف سه گانه حیات در قرآن
«برای هدف خلقت انسان با لحاظ طبیعت و سرشت وجودی وی، سه مرتبه طولی میتوان برشمرد؛ یعنی هر انسانی برپایه توان و استعداد وجودی اش میتواند به برترین مرتبه هدف خویش دست یابد و نیز با عدم حرکت و تلاش در اولین مرحله هم گام نگذارد. به بیان آن مراحل سه گانه میپردازیم.
۱. عبادت خداوند سبحان
بر اساس آیه ۵۶ سوره «ذاریات» یکی از مراحل هدف حیات، عبادت و طاعت خداست؛ امّا این تمام هدف یا مرحله نهایی هدف حیات انسان نیست، بلکه این آیه با اشاره به ابتدایی ترین و عام ترین مرتبه حیات می فرماید که جن و انس را برای عبادت آفریده است، چنانکه سایر مخلوقات به تسبیح و طاعت اشتغال دارند: (یُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِی السَّمَاوَاتِ وما فِی الأرض) [۱]؛ (سَبَّحَ لِلّهِ ما فِی السَّمَاوَاتِ وما فِی الأرض)[۲]؛ (وإن مِن شیءٍ إلاّیُسَبِّحُ بِحَمدِهِ ولکِن لاتَفقَهونَ تَسبیحَهُم).[۳] آری نمیتوان گفت که خداوند انسان را فقط برای عبادت خویش آفریده است، زیرا این آیه به بخشی از هدف خلقت اشاره دارد و برای عده ای از سالکان است. عبادت، نه تنها آخرین غرض خلقت و هدف حیات نیست بلکه عبادت فی نفسه هدف نیست، زیرا وسیله ای است برای وصول به اهداف عالی، پس عبادت بخشی از هدف است نه همه آن.
غرض آنکه عبادت به معنای معهود آن نسبت به برخی از مراحل وجودی هدف است و نسبت به بعض دیگر از آن که برتر از عبادت معهود است وسیله است نه هدف.
۲. عبودیت
اعطای موهبت حیات به انسان فقط برای این نیست که او با خالق خویش آشنا شده و به طاعت وی پردازد. اگرچه عبادت جزو دستورهای حتمی حیات انسان است؛ امّا او فقط برای عبادت آفریده نشده، بلکه نعمت حیات برای عبودیت به وی بخشیده شده است؛ یعنی حیات انسان باید بستر احیای روح بندگی و وصول به مقام عبودی در برابر خداوند سبحان باشد که عبادت زمینه عبودیت است.
بر این اساس، غایتمندی حیاتِ انسان در جهت عبودیت و بندگی او تأمین کننده بخشی از هدفِ حیات است که مرتبه ای برتر از عبادت به شمار می آید؛ امّا نمیتوان پایان غایت را به این هم محدود و محصور دانست، زیرا این هدف اوسط از سالکان است، پس مرتبه دوم از هدف حیات، عبودیت است. [۴]
۳. مظهر ربوبیت و ولایت حق
در بیان دو هدف پیشین روشن شد که هدف حیات انسان برای نوپایان که هنوز سختی مسیر را ندیده اند، «عبادت» و برای متوسطان «عبودیت» است؛ امّا هیچ یک از این دو، هدف غایی حیات نیستند، بلکه هدف نهایی بسی فراتر از این دو (عبادت و عبودیت) است و آن، مظهر ربوبیت، در نتیجه حریّت عبد است در لباس عبودیت حق؛ و این هدفِ حیات برای اخص خواص است.
آری هدف خلقت را نباید از ظاهر برخی آیات مانند ۵۶ سوره مبارکه «ذاریات» در عبادت و بندگی محدود و محصور کرد تا برای برخی ناآشنا با حقیقتِ اسلام این پندار باطل به وجود آید که اسلام مظهر بردگی است و اومانیسم، مظهر آزادگی.
آن که مراحل ابتدایی و متوسط را پشت سر گذاشته و وارد مرحله عالی حیات میشود، برای او مراحل قبلی مهم نیست. خواصِ از بندگان خدا در مسیر عبادت و عبودیت به مرتبه ای میرسند که بر بسیاری از امور ولایت می یابند. ایشان مراتب مُلک و ملکوت را پشت سر نهاده و به افق ولایت بار می یابند. حیات و هستی آنان فراگیر شده و در همه مراتب هستی حضور می یابند؛ امّا این مقام نیازمند همت و هجرت است. [۵] »
آیت الله جوادی آملی، جامعه در قرآن، صص ۱۷۵-۱۷۷
پی نوشت:
سوره جمعه آیه ۱ ، سوره تغابن آیه ۱
سوره صف آیه ۱، سوره حشر آیه ۱
سوره اسراء آیه ۴۴
عبودیت ورای عبادت است که در مفهوم آن تذلّل و تداوم نهفته.
ـ ر.ک: هدایت در قرآن (تفسیر موضوعی قرآن)، ج ۱۶، ص ۲۹۸ ـ ۲۹۹.
شما را به دیدن این کلیپ زیبا دعوت می نمایم!!!
وظايف نمايندگان مجلس شوراي اسلامي
نمايندگان مجلس و به طور كلي مجلس شوراي اسلامي دو وظيفه اصلي دارند:
الف - قانونگذاري: براساس اصل هفتاد و يكم قانون اساسي مجلس شوراي اسلامي صلاحيت عام قانونگذاري را دارا مي باشد: «مجلس شوراي اسلامي در عموم مسايل در حدود مقرر در قانون اساسي مي تواند قانون وضع كند». بر اين اساس:
يكم: پيشنهاد و پيش نويس قوانين تحت دو عنوان لايحه و يا طرح به مجلس وارد مي شود:
«لايحه» مصوبه اي است كه از طرف دولت پس از گذراندن مراحل قانوني براي تصويب به صورت قانون به مجلس ارائه مي شود كه ممكن است چند منشأ داشته باشد: 1. دولت، 2. رئيس قوه قضائيه، 3. شوراي عالي استان ها.
«طرح» پيشنهادي است كه توسط حداقل پانزده نفر از نمايندگان مجلس يا شوراي عالي استان ها به مجلس ارائه مي گردد. لوايح و طرح ها براساس درجه اهميت شان به عادي، يك فوريتي، دو فوريتي و سه فوريتي، تقسيم مي شوند.
دوم: قوانيني كه جنبه تصويبي دارند نظير:
1. قانون بودجه (اصل 52 قانون اساسي)
2. عهدنامه ها و قراردادهاي بين المللي (اصل 77 قانون اساسي)
3. تغيير خطوط مرزي (طبق اصل 78 قانون اساسي)
4. محدوديت هاي ضروري كشور در شرايط اضطراري نظير جنگ و… (اصل 79 قانون اساسي)
5. اخذ وام و كمك مالي (اصل 80 قانون اساسي)
. 6. استخدام كارشناسان خارجي (اصل 82 قانون اساسي)
7. انتقال بناها و اموال دولتي (اصل 83 قانون اساسي).
سوم: تفسير قانون عادي:
براساس اصل 73 قانون اساسي: «شرح و تفسير قوانين عادي در صلاحيت مجلس شوراي اسلامي است…».
چهارم:
دامنه اختيارات مجلس در امر قانونگذاري به ضرورت تطبيق مصوبات مجلس شوراي اسلامي با احكام شرع و قانون اساسي تأكيد شده است (اصل چهارم و هفتاد و دوم قانون اساسي).
ب - نظارت مجلس: مجلس شوراي اسلامي علاوه بر وظيفه قانون گذاري، مسؤوليت هاي نظارتي نيز بر عهده دارد:
1. نظارت (دخالت) مجلس در تشكيل دولت:
وزرا پس از انتخاب توسط رئيس جمهور، براي گرفتن رأي اعتماد به مجلس معرفي مي شوند (اصل 133 قانون اساسي) و مجلس بايد نظر خود را مبني بر اعتماد يا عدم اعتماد به فرد فرد آنها اعلام كند (اصل 87 قانون اساسي).
2. نظارت عام نمايندگان:
يكم - تذكر: تذكر شفاهي: هر يك از نمايندگان مي تواند در نطق بيش از دستور خود هرگونه كوتاهي مجريان در اجراي قوانين را به طور شفاهي تذكر دهد. تذكر كتبي: در صورت نقض قانون يا سوء جريان امور در دستگاه هاي اجرايي، نمايندگان مجلس مي توانند از طريق رئيس مجلس به وزير مسؤول يا رئيس جمهور به طور كتبي تذكر دهند.
دوم - سؤال: براساس اصل 88 قانون اساسي: «در هر مورد كه حداقل يك چهارم كل نمايندگان مجلس شوراي اسلامي از رئيس جمهور و يا هر يك از نمايندگان از وزير مسؤول درباره يكي از وظايف آنان سؤال كنند، رئيس جمهور يا وزير موظف است در مجلس حاضر شده و به سؤال جواب دهد». طبق اصول 137 و 122 قانون اساسي وزراء و رئيس جمهور در مقابل مجلس مسؤول هستند از اين رو نمايندگان مجلس مي توانند آنان را مورد سؤال قرار دهند.
سوم - استيضاح رئيس جمهور، وزراء و هيئت وزيران: (براساس اصل 89 قانون اساسي)
3. نظارت بر امور مختلف كشور:
يكم - تحقيق و تفحص: طبق اصل 76 قانون اساسي «مجلس شوراي اسلامي حق تحقيق و تفحص در تمام امور كشور را دارد». بر اين اساس موضوع تحقيق و تفحص عام است و شامل كليه بخش هاي كشور علاوه بر وزارتخانه ها و دولت مي گردد.
دوم - اصل نود قانون اساسي: براساس اين اصل «هر كسي شكايتي از طرز كار مجلس يا قوه مجريه يا قوه قضائيه داشته باشد مي تواند شكايت خود را كتبا به مجلس شوراي اسلامي عرضه كند. مجلس موظف است به اين شكايت رسيدگي كند و پاسخ كافي بدهد و در مواردي كه شكايت به قوه مجريه و يا قوه قضائيه مربوط است رسيدگي و پاسخ كافي را از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتيجه را اعلام نمايد و در مواردي كه مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند».
4. نظارت اطلاعي:
يكم - صلح دعاوي: طبق اصل 139 قانون اساسي: «صلح دعاوي راجع به اموال عمومي ودولتي يا ارجاع آن به داوري در هر مورد، موكول به تصويب هيأت وزيران است و بايد به اطلاع مجلس برسد».
دوم - اطلاع از رسيدگي به اتهام برخي از مجريان: براساس اصل 140 قانون اساسي: «رسيدگي به اتهام رئيس جمهور و معاونان او و وزيران در مورد جرايم عادي با اطلاع مجلس شوراي اسلامي و در دادگاه هاي عمومي دادگستري انجام مي شود».
سوم - ارسال تصويب نامه ها و آيين نامه هاي دولت براي رئيس مجلس: به موجب اصل 138 قانون اساسي: «… تصويب نامه ها و آيين نامه هاي دولت و مصوبات كميسيون هاي مذكور در اين اصل، ضمن ابلاغ براي اجراء به اطلاع رئيس مجلس شوراي اسلامي مي رسد تا در صورتي كه آنها را برخلاف قوانين بايد با ذكر دليل براي تجديد نظر به هيأت وزيران بفرستد.
5. نظارت مالي:
يكم - تصويب بودجه سالانه (اصل 52 قانون اساسي)
دوم - ديوان محاسبات كشور مستقيما زير نظر مجلس شوراي اسلامي مي باشد و.. (اصل 54 و 55 قانون اساسي).
در سوگ نبی ،جهان سیه می پوشد در سینه،دل از داغ حسن می جوشد
از ماتم هشتمین امام معصوم هرشیعه زدرد ،جام غم می نوشد
مذاکره امام حسین علیه سلام با عمر سعدملعون
یکی از مسایلی که اخیرا در برخی رسانه ها مطرح گردیده وبه قصد دستیابی به اهداف خاص سیاسی خود هستند، قضیه مطرح کردن مذاکره امام حسین علیه السلام با عمر سعد در شب عاشورا ودست دادن حضرت با عمر سعد ملعون است
حال سوال اینجاست که آیا چنین مساله ای واقعا رخ داده یا نه؟
با نگاهی به تاریخ صحیح واقعه کربلا چنین اتفاقی رخ نداده چرا که حضرت سید الشهدا علیه السلام عصر تاسوعا از برادرشان حضرت ابا الفضل علیه السلام خواستند که از دشمن مهلت وفرصتی بگیرند برای مناجات باخداوند متعال درشب عاشورا وفرمودند :به دشمن بگو برادرم حسین گفته “انی احب الصلوه” ودشمن بااین درخواست حضرت موافقت میکند فلذا راوی حال وهوای حضرت ویارانش رادر شب عاشورا اینگونه نقل میکند"ولهم دوى كدوى النحل ما بين راكع و ساجد و قائم و قاعد که صدای مناجات وراز ونیاز آنها همچون بال وپر زدن زنبور عسل هنگام رفتن به کندو بوده ودایما در حال رکوع وسجود وقیام وقعود بودند واز اینجا نتیجه میگیریم که حضرت آن شب با خداوند متعال مذاکره داشتند نه بادشمن خدا ،عمر سعد خبیث
ثانیا حضرت ابدا بادشمن دست نداده چنانچه خود در فرمایشی زیبا خطاب به دشمن فرمودند: ” لا والله انی لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل ولا افر منکم فرار العبید “ بخدا قسم من دست ذلت به شما نخواهم داد وچونان بردگان از شما فرار نخواهم کرد
اگر عنایتی در فرمایش حضرت داشته باشیم می بینیم که آن امام عزیز دست دادن به دشمن را برای خویش نوعی ذلت وخواری میدانند وخود در جای دیگری ندای رسای “هیهات منا الذله” را سر دادند
ونا گفته نماند که پیام دست دادن باکسی این است که فرد به طرف مقابلش با زبان بی زبانی می گوید من همدست تو وهم فکر وهمکار توام و قطعا حضرت سید الشهدا علیه السلام بادشمن نا بکار دست همکاری نداده است چرا که اندیشه وباورش با آیات نورانی وعزت آفرین قرآن عجین شده ، نه، بلکه خود قرآن ناطق است که طبق فرموده قرآن مجید دست دشمن خدا که آغشته به ظلم وستم بندگان خداست باید قطع شود که از باب نمونه فرمود:“تبت یدا ابی لهب وتب” هر دو دست ابو لهب بریده باد
ودر عصر حاظر هم میتوانیم بگوییم هر دو دست اوباما بریده باد چرا که آغشته بخون مظلومین عالم خصوصا شیعیان مظلوم در عراق وسوریه ولبنان وبحرین ویمن وپاکستان و… است
فلذا یک مسلمان قران محور وشیعه صدیق حضرت ابی عبدالله علیه السلام کسی است که دست این دشمن وشیطان بزرگ را باید قطع کند نه اینکه با او دست دهد
واینجاست که مقام معظم رهبری حفظه الله به تبعیت از پیر مراد خویش مرحوم امام امت فرمودند“آمریکا شیطان بزرگ است که برخی تلاش دارند اورا به عنوان فرشته نجات بزرگ معرفی کنند” وبه همین دلیل فرمودند “مذاکره با آمریکا فقط ذر مذاکره هسته ای است ولا غیر “
امیدی است همه ما ومسولانمان پیام عزت خواهی حضرت سید الشهدا علیه السلام را باتمام وجودمان فرا گرفته ودر تبعیت از حسین زمانمان امام خامنه ای عزیز لحظه ای کوتاهی وغفلت نکنیم. منبع:نشریه بصیرت ظهور