نفوذ فرهنگی
نفوذ فرهنگی
نفوذ فرهنگی در مرحله ی اول به معنی تغییر در ارزش ها، باورها و هنجارهای جامعه ی اسلامی است و در مرحله دوم، ناکارآمدسازی نظام اسلامی مورد توجه دشمن قرار می گیرد. رهبر حکیم انقلاب در این باره می فرماید: بانفوذ و تسخیر در عرصه ی فرهنگ به مثابه ی زیر بنای ساختار جامعه، دیگر تغییرات و دگرگونی ها در حوزه هایی چون سیاست و اقتصاد به آسانی صورت خواهد گرفت. در این حوزه دشمن سعی میکند باورهای جامعه را دگرگون کند و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سر پا نگه دارد، جابه جا کند، خدشه در آنها وارد کند، اختلال و رخنه در آنها بوجود آورد.
نفوذ فرهنگی لایه های متفاوتی دارد و مهم ترین نقطه ی رخنه در نفوذ فرهنگی، رخنه در باورهای دینی جامعه ی اسلامی است و وقتی باورها سست شد، به راحتی می شود آن جامعه را مورد سلطه قرار داد. هشدار رهبر معظم انقلاب در این زمینه هم توجه به موضوع “ایجاد خلل در باورهاست “. باور انقلابی و باور دینی مورد هدف قرار می گیرد و برای رسیدن به این هدف از هر دستاویزی از طرف دشمن استفاده می شود.
شبهه پراکنی در مسائل اعتقادی، توسط یهود در جامعه ی نوپای اسلامی، باعث می شد برخی از ضعیف الایمان ها از اصول اساسی خود دست بردارند. یکی از این شبهه ها دادن نسبت فقر به خداوند متعال بود. درست در زمانی که مسلمانان احتیاج به وام داشتند، یهود شبهه ی بسته بودن دست خدا را مطرح کردند و گفتند اگر دست خدا باز بود، خودش به مسلمانان کمک می کرد,
خوراک فرهنگی ناسالم:
مقدم داشتن کفر و شرک و بت پرستی در مقابل خداپرستی، از نفوذهای فرهنگی یهود بود که بدین وسیله افراد امّی و قشر خاکستری جامعه ی مسلمانان را در حالت تردید قرار می داد.
یهود بنی نظیر به دلیل پیمان شکنی و قصد ترور پیغمبر(صلوات الله) مجازات شدند و از مدینه اخراج گردیدند. سران بنی نظیر که کینه ی اسلام را در دل داشتند، طرحی فراگیر جهت براندازی اسلام پی ریزی کردند، از این رو عده ای از آنها از جمله حی بن اخطب و… به مکه رفتند و قریش را تحریک نمودند, قریش از آنها نظرشان را در مورد دین خودشان و مقایسه ی آن با دین اسلام جویا شدند. یهود از قریش خواست تا دین خودشان و دین اسلام را بر آنها عرضه کنند. بت پرستان مکه گفتند” ما کسانی هستیم که قربانی می کنیم، حاجیان را آب می دهیم، صله ی رحم می کنیم، ما اهل حرم هستیم دین ما قدیمی است، اما دین محمد(صلّی الله علیه و آله و سلم) جدید است و قاطع رحم است از دین پدرانش جدا شده است و… حی ابن اخطب و اطرافیانش جواب دادند “دین شما بهتر است و شما هدایت یافته ترید".
دکتر اسرائیل در کتاب (تاریخ یهود و عربستان )به این نکته اشاره می کند و متذکر میشود: هرگز ارزش نداشت یهود چنین خطایی را مرتکب شود، هر چند قریش با تقاضای آنها موافقت نکنند، هرگز صحیح نبود ملت یهود به بت پرستان پناه ببرند زیرا این رفتار با تعلیمات تورات موافق نیست,
یهود با وجود این که یقین داشت دین اسلام حق است، چنین قضاوتی نمود تا از این راه هم به مقاصد خود برسد و آیه ی ۵۱ سوره ی مبارکه ی نساء دراین باره نازل شد.
اقدام دیگر یهود در جهت نفوذ فرهنگی، دستوراسلام آوردن صبح هنگام و کفر ورزیدن غروب هنگامشان بود. به این ترتیب که به برخی از یهودیان گفته شده بود، صبح هنگام به دین اسلام بگروند و غروب اظهار پشیمانی کرده و از دین اسلام برگردند. این قضیه باعث سست شدن ایمان برخی از مسلمانان می شد و با خود می اندیشیدند اشکال دین اسلام در چه بود که تازه مسلمانان یهودی، بیش از نیم روزی دوام نیاوردند و به دین خود برگشتند. آیه ی هفتاد و دو سوره ی مبارکه ی آل عمران در همین زمینه نازل شد و مسلمانان را متوجه مکر یهود کرد. یهود مدینه مصمم بودند از این راه به مسلمین خیانت کنند و بگویند اگر برای ایشان بطلان اسلام روشن نشده بود، هرگز آن را انکار نمی کردند و حالا که برگشته اند نشانه این است که اسلام دین واقعی نیست زیرا اهل کتاب آگاه به نشانه های نبوت هستند و اگر آنها از اسلام برگردند، مسلمین نیز دچار تردید می شوند,
تغییر ذائقه ی فرهنگی:
زمینه سازی برای تغییر ذائقه ی فرهنگی، که امروزه توسط جوزف نای (قدرت نرم) نامیده می شود، همان طراحی الگو برای تغییر ارزش های فردی و سبک زندگی جامعه است و با ابزارهایی چون: تخریب اخلاق، مصرف گرایی، بی اعتنایی به هویت ملی، دلبستگی به ارزش های غیر اسلامی و… اعمال می شود و در بلند مدت به صورت خزنده آرام آرام و تدریجی ذائقه ی عمومی جامعه را تغییر داده و تغییر در جهت گیری های کلان جامعه ایجاد می کند.
ترویج سبک زندگی یهودی:
مسلمانان از همان صدر اسلام، از بسیاری از رذایل اخلاقی دوران جاهلیت خود فاصله گرفتند و می کوشیدند خودشان را به صفات مؤمنین که در سوره ی مؤمنون، مفصل بدان پرداخته شده بود، نزدیک کنند. یهود که از پایبندی به تعالیم دین خود فاصله گرفته بود، سعی در ریختن قبح مسائل اخلاقی بین مسلمانان داشت که باعث تبعیدشان توسط پیامبر(صلوات الله ) از مدینه گردید. عیاشی و شهوترانی یهود منحصر به زمان پیامبر نمی شود، بلکه در طول تاریخ آنان متصف به این رذیله ی اخلاقی بوده و هستند، چنانچه فساد و فحشا در اسرائیل از مرحله ی پست حیوانی نیز تجاوز کرده است، تا جایی که نقل شده است ( در اسرائیل فساد اخلاقی به حد اعلا رسیده، به طوری که دیگر برای ازدواج و طلاق مفهومی باقی نمانده است.) روزنامه هاعولام ضمن تحقیقی نوشته: زنا در اسرائیل، به هیچ وجه ممنوع نیست و حتی قانون هم نمی تواند از آن جلو گیری کند.