مفهوم نفوذ
مفهوم نفوذ
نفوذ در فرهنگ لغات فارسی به معنای اثرکردن در چیزی، داخل شدن در چیزی،۴ تأثیر گذاشتن بر کسی و راه یافتن پنهانی در گروه یا جایی۵ آمده است. معادل انگلیسی این واژه،(influence)است که در لغت به معنای کنش یا قدرتی است که بدون اعمال آشکار زور یا بدون اعمال مستقیم، فرمان تولید می کند. در اصطلاح عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیر مستقیم سبب تغییر در رفتار یا نظرات دیگران می شود,
برای نفوذ، در ادبیات عرب و علم لغت دو معنا در نظر گرفته شده است :
۱- خارج شدن امری از امر دیگر، مانند این که تیری از کمانی خارج شود چنان که در قرآن کریم آمده است( یا مَعشَرَ الجِنِّ وَ الانسِ اِنِ استَطَعتُم أَن تَنفُذوا ) ای گروه جنیان و آدمیان اگر استطاعت و نیرو دارید، بگذرید و عبور کنید؛ یعنی برای گریختن و فرار کردن از مرگ بیرون روید. و همین طور گفته می شود(نفذ الشیءُ من الشیء) گذشتن چیزی از چیزی هرگاه از او خلاص شود، مثل تیر که پس از انداختن و پرتاب کردن آن میگذرد,
۲- داخل شدن و ورود( النفاذ و الانفاذ یقال: سلک الطریق ای نفذ فیه و سلک الخیط فی الابره) یعنی داخل شدن نخ در سوزن